سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انصاف، اختلاف را می زُداید و الفتْ پدید می آورد. [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :219
کل بازدید :48910
تعداد کل یاداشته ها : 370
103/9/8
12:21 ص
موسیقی

عدّه ای از محدّثین و مورّخین از حضرت صادق آل محمّد؛ و نیز از باقر العلوم علیهما السلام نقل کرده اند:
پس از آن که امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام از جنگ جمل با ناکثین و اهل بصره رهائی یافت و پیروزمندانه بازگشت، هفتاد نفر مرد از اهالی هندوستان به حضور آن حضرت آمدند و پس از آن که اسلام را پذیرفتند و مسلمان شدند، حضرت با زبان هندی با آنان سخن می گفت و پاسخ سئوالات آن ها را به زبان خودشان مطرح می فرمود.
و چون کراماتی از آن حضرت مشاهده کردند، مدّعی شدند که علی بن ابی طالب علیه السلام خدا است.
امام علی علیه السلام اظهار نمود: ای جماعت! آنچه را که شما درباره من گمان کرده اید، درست نیست؛ بلکه من نیز همانند شما بنده ای از بندگان خداوند متعال می باشم.
امّا آن ها فرمایشات حضرت را نپذیرفتند و بر گفته خویش اصرار ورزیدند که تو همان خدا هستی، چون همه چیز را می دانی.
حضرت از این حرکت خشمگین شد و فرمود: واللّه! اگر از عقیده و حرف خود برنگردید و توبه نکنید، شما را خواهم کشت.
ولیکن آن ها بر عقیده و حرف خود پافشاری کردند.
به ناچار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دستور داد تا چند حلقه قنات حفر نموده و آن ها را از زیر زمین به یکدیگر متّصل نمایند؛ سپس تمامی آن هفتاد نفر را که منکر آفریدگار جهان شده بودند داخل قنات ها انداختند؛ و سر قنات ها را نیز پوشانند.
پس از آن یکی از قنات ها را که خالی بود، پر از هیزم نموده و آتش زدند، و چون دود آتش به تمامی قنات ها جریان پیدا کرد، تمامی آن هفتاد نفر خفه گشتند و به هلاکت رسیدند. [1] .
و در حکایتی دیگر چنین آمده است:
امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: عبداللّه بن سبا، یکی از کسانی بود که ادّعای پیغمبری می کرد و معتقد بود که علیبن ابی طالب علیه السلام خداست؛ و من پیغمبر او می باشم.
هنگامی که امام علی علیه السلام از عقیده باطل عبداللّه بن سبا با خبر شد، او را احضار نمود و از او درباره چنین اعتقادی سؤال نمود.
عبداللّه بن سبا در جواب حضرت، با صراحت کامل اظهار داشت: تو خدا هستی و من از طرف تو پیامبر هستم؛ و سپس افزود: مدّتی است که این موضوع به طور وحی و الهام، بر من ثابت شده است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام به او خطاب کرد و فرمود: وای بر تو! مواظب گفتار خود باش، شیطان تو را به تسخیر خود در آورده است، مادرت به عزایت بنشیند! آیا متّوجه موقعیت خود نیستی، باید از افکار و گفتار کفرآمیز خود توبه کنی تا بخشیده گردی.
ولیکن عبداللّه بن سبا در مقابل فرمایشات و پیشنهادات امیرالمؤمنین علی علیه السلام بی تفاوت بود و همچنان بر حرف و عقیده باطل خود پافشاری می کرد.
لذا حضرت به ناچار دستور داد تا او را به مدّت سه روز باز داشت نمایند؛ و در طول این مدّت مرتّب او را توبه می دادند، امّا او زیر بار نمی رفت و پیشنهاد حضرت را نمی پذیرفت.
بنابر این روز سوّم به دستور آن حضرت او را از زندان بیرون آورده و اعدام کردند و سپس جسد او را در آتش سوزاندند. [2] .

پی نوشت ها: 
[1] رجال کشّی: ص 109، ح 174، وسائل الشّیعة: ج 28، ص 335، ح 2، کافی: ج 7، ص 257، ح 8 و 23. 
[2] رجال کشّی: ص 106، ح 170، وسائل الشّیعة: ج 28، ص 336، ح 4.